به گزارش مشرق،
گفت و گو کردن با مردی که شاید بعضیها اسم یا چهره او را نشناسند اما
صدای گرم و گزارش های خاص و حتی اگر کسی که یک بار هم مسابقات کشتی را
ندیده باشد با شنیدن صدای گزارش او به وجد میآید مردی که شاید بتوان گفت
به تعداد موهای سپیدش فضای سالن و مسابقات کشتی را برایمان گزارش کرده!
مردی از اهالی مشهد و همشهریان اخوان ثالث، هادی عامل فرزند دوم خانوادهای ورزشکار و ورزش دوست که از کودکی عاشق کشتی بوده تا الان، برادر بزرگترش چنگیز هم قهرمان این رشته پر افتخار بوده و دو برادر کوچکتر از خودش هم در این عرصه فعال بودند.
هادی عامل:
فقط 14 سالم بود که دستم آسیب دید و خوب شد، با همان دست و با اعتماد به
نفس بالا کشتی میگرفتم در آن مقطع زمانی کشتی گیر ترک آگ باشی که قهرمان
المپیک بود با پایی که گویا با مادرزادی مشکل داشت کشتی می گرفت و من او را
الگوی خودم می دانستم و خیلی سختی ها را تحمل کردم 19 سالم بود که همان
دستم دوباره آسیب دید و انگشتانم از کار افتادند زمانی بود که داشتم به
تیم ملی نزدیک می شدم، برای معالجه به آلمان رفتم دستم برای کارهای
روزمره خوب شده بود ولی دیگر مثل قبل خم و راست نمیشد و نمی توانستم کشتی
حرفه ای را ادامه دهم.
وارد دنیای
هنر (موسیقی شدم) اما نتوانستم ادامه دهم، دنیایش برایم راضی کننده نبود
سال شصت و سه در مشهد گزارشگری را آغاز کردم از نظر من کشتی ورزشی خاص است و
پر افتخار ترین رشته برای ما ایرانیهاست و آدمهای بزرگی از جمله پوریای
ولی و آقا تختی و ... در آن بودند و این ورزش از پدرانمان به ما رسیده و
زبان خاصی هم دارد، من از اول کشتی گزارش می کردم و علاقه چندانی به
گزارش کردن دیگر رشته ها ندارم اما در مسابقات سال 2006 قطر مسابقه وزنه
برداری رضا زاده را گزارش کردم، دوست دارم صدایم فقط برای کشتی باشد پسر
بزرگم کشتی می گرفت اما کتفش آسیب دید و دیگر نتوانست ادامه دهد، دخترم هم
بسکتبال را در سطح آموزشگاهی بازی می کرد و به ورزش خیلی علاقه داشت و پسر
کوچکم هم دانشجوی هنر است.
هادی
عامل: در بعضی مواقع فضای سالن باعث می شود به زبان آوردن بعضی جملات
کلمات می شوند مثل: کشتی گیر سالن را به غوغاکده ای تبدیل کرده یا سالن
به غم خانه ای تبدیل شد و ... و بیان عشق و احساسات می تواند برخی از کلمات
را به زبانم بیاورد، خود کلمات آنقدر مهم نیستند بلکه نوع گویش آن را مهم
می سازد همیشه زمانی که مسابقات را گزارش می کنم این حس را دارم که در
کنار مردم نشسته ام!
با کمی
مکث ادامه داد: گاهی اوقات باخت ورزشکار را جوری گزارش می کنم که کمی کمرنگ
تر به نظر برسد، نه این که باخت آن کشتی گیر کم اهمیت بوده بلکه می خواهم
مردم کمتر ناراحت شوند ناراحتی مردم را دوست ندارم.
از روزهای خوبش پرسیدیم:
هادی
عامل با مکثی طولانی و خنده تمام خاطرات زندگی ام ورزشیاند! سال 2003
برای مسابقات جهانی مسافرتی رفته بودم، قرار بود همسر و دخترم به سفر حج
مشرف شوند و من خیلی درگیر مسابقات بودم، زمانی که رسیدم فرصت خیلی کمی
داشتم و خیلی دوست داشتم همراه آنها میرفتم، از امام رضا خواستم که همراه
خانوادهام باشم و بالاخره رفتم، این جزو خاطرات خوبم است، میتوانم بگویم
بهترین سفر عمرم...
روزی هم برای گزارش کشتی در سالنی بودم که استادم آقای بهمنش را دیدم که به عنوان خبرنگار وارد سالن شد، نوبت من بود که گزارش کنم، رفتم خدمت استاد برای دست بوسی و رخصت گرفتم، آن لحظه خیلی برایم خاص بود.
از جو مسابقات المپیک کمی بگویید:
هادی
عامل: المپیک اوج کار ورزشکاران است و انتخاب بهترین خاطرات خیلی سخت. در
مرحله نیمه نهایی کشتی المپیک 2000 سیدنی علیرضا دبیر با قهرمان جهان کشتی
میگرفت، رفتار حریفش بسیار ناجوانمردانه بود و از خطا استفاده میکرد و
علیرضا اصلاً مثل او نبود و نماد یک پهلوان ایرانی را در جهان به نمایش
گذاشت و حریفش را شکست داد و به فینال رسید و طلا گرفت.
زمان
توزیع مدال ها علیرضا اول سمت حریفش رفت و با او دست داد رویش را بوسید و
بعد روی سکو رفت، پس از آن حریفش گفت: "این قهرمان ایرانی مرا متحول کرد،
او هم برنده کشتی بود و هم اخلاق."
گاهی وقتها که گزارش میکنم از دیدن بعضی از صحنهها گریهام میگیرد... هادی
عامل ادامه داد: در مسابقات 2006 قطر دو تکواندو در محل برگزاری مسابقات
فقط یک شیاپچانگ پوشش تلویزیونی داشت و از شانس مبارزه هادی ساعی پوشش
نداشت و قرار شد خودمان تصویربرداری کنیم.
به
سالن برگزاری که رسیدم، تصویر بردارمان گفت که فراموش کرده CD برای ضبط
مبارزه همراهش بیاورد! محل اسکان ما تا مکان برگزاری مسابقات تقریباً یک
ساعت فاصلهی زمانی داشت و رفت و برگشتمان یک امر غیر ممکن بود چون مبارزه
هادی تمام میشد، در آن سالن یک تصویربردار ژاپنی هم بود به سمتش رفتم از
او درخواست یک CD کردم و او دو تا CD داد. ( با خنده و هیجانی خاص)
میگوید: این هم جزو خاطرات خوب من است.
از بازی در سریال پایتخت بگویید:
هادی
عامل: در طول سریال تمام فن و حرکات را خود نقی (محسن تنابنده) اجرا
میکرد و خیلی با استعداد است، اگر کشتی را ادامه میداد حتماً موفق میشد،
جو سریال دقیقاً مثل بازیهای پیشکسوتان بود، طوری که خودم هم باورم شده
بود!
کمی از تصادف جاده همدان بگویید:
هادی
عامل: من به همراه آقای رحمانی( خبرنگار) و آقای اصغری( تهیه کننده) برای
مسابقات جوانان کشور راهی آن شهر شدیم، در بین راه لاستیک ماشین ترکید و از
مسیرمان منحرف شدیم و به گاردریل برخورد کردیم، خدا را شکر چپ نکردیم،
ماشین اصلاً تعادل نداشت و هم لحظه امکان داشت ماشین دیگری برسد و تصادف
شود.
در آن لحظه دست به دامان ائمه شدم
و از جمله امام رضا، تقریباً بیست – سی ثانیه اصلاً خودرویی از آن جاد رد
نشد، قداست خاص امام رضا و لطف خدا شامل حال ما شد و از حادثهای خطرناک
جان سالم به در ببریم.
هادی عامل از آرزوهایش گفت: دوست دارم روی کرهی زمین هیچ وقت جنگ و آدمکشی نباشد و آدمها به هر دلیلی که همدیگر را از بین می برند بدانند که خداوند را آزرده میکنند، دوست دارم در سراسر این کره خاکی صلح و دوستی و محبت باشد.